وی در مقاله ای با عنوان " ناکار آمدی شیوه تعادل با غرب از طریق اعطای امتیاز" نوشت: چالش هستهای ایران، اگرچه یک موضوع ملی و غیرجناحی است و همه جریانها و گروههاییهای سیاسی دفاع از حقوق هستهای ایران را در مواضع خود صریحا بیان کردهاند، اما آنچه وجه تمایز دو جریان مطرح کشور در برخورد با پرونده هسته ای ایران است، سلایق اجرایی آنها در پیشبرد اهداف نظام است، بهطوریکه راهبرد دولت اصلاحات به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نتوانست اهداف نظام را در این زمینه تحقق بخشد.
فیاضی در ادامه بیانیه تهران را یک پیروزی برای غرب دانست و تصریح کرد: در این زمینه بهطور مشخص میتوان به «بیانیه سعدآباد تهران» در 29 مهر 82 اشاره کرد. براساس بیانیه تهران ایران پروتکل الحاقی را پذیرفت که البته مسئولان دولت اصلاحات این پذیرش را داوطلبانه اعلام کردند و نیز ایران بخشی از فعالیتهای غنیسازی را به حالت تعلیق درآورد. بیانیه تهران برای غرب پیروزی تلقی شد.
*کوتاه آمدن دولت اصلاحات در زمینه هسته ای
وی در ادامه این مقاله که در هفته نامه پنجره منتشر شد نوشته است: وزیر خارجه وقت آلمان تصریح کرد که ترونیکای اروپا برای آنچه او «گشودن راه بازگشت ایران به جامعه بینالمللی» نامید، هیچ امتیازی به تهران نداد. روزنامه فرانکفورترآلگمانیه نیز از کوتاه آمدن ایران در مناقشه اتمی خبر داد. اگرچه این توافق موجب توقف روند غنیسازی اورانیوم گردید، اما اروپاییها کوتاه نیامدند.
فیاضی توافق سعدآباد را موجب محدودیت های بیشتر برای ایران اعلام کرد و افزود: چند ماه بعد و در اسفندماه 82 «توافق بروکسل» رخ داد که بر مبنای آن ایران تعلیق ساخت قطعات و مونتاژ دستگاههای مرکزگریز را نیز پذیرفت و اروپاییها متعهد شدند برای عادیسازی پرونده ایران در نشست بعدی شورای حکام تلاش کنند که البته چنین نکردند. توافقنامهای که طی آن علیرغم داوطلبانه بودن تعلیق غنیسازی در بیانیه سعدآباد، محدودیتهای بیشتری برای ایران ایجاد کردند. اروپاییها پس از این توافقنامه تلاش کردند روند برنامه هستهای ایران را از «تعلیق موقت» به «تعلیق نامحدود و کامل» و در نهایت توقف کامل غنیسازی و چرخه سوخت پیش ببرند.
*دولت اصولگرا، پرونده هسته ای را به جایگاه بدون بازگشت رساند
وی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به روی کارآمدن دولت اصولگرا نوشت: دولت اصولگرایان که با روی کارآمدن دکتر محمود احمدینژاد سکان اجرایی کشور را بهدست گرفت، رویکردی متفاوت برگزید و با لغو تعلیق و آغاز فعالیت کارخانه ucf اصفهان و فعالسازی مرکز غنیسازی اورانیوم نطنز، چالش هستهای ایران را وارد مرحله تازهای کرد. چنین رویکردی اگرچه موجب خشم غرب شد، بهطوری که منجر به صدور قطعنامه 1696 شورای امنیت در سال 85 علیه فعالیتهای هستهای ایران شد، اما روند فعالیت صلحآمیز هستهای ایران را شتاب بخشید و به جایگاهی بدون بازگشت رساند.
*جدیدترین چالش هسته ای ایران و غرب
این کارشناس سیاسی، جدیدترین چالش هستهای ایران و غرب را در مورد تأمین سوخت راکتور تحقیقات تهران معرفی کرد خاطرنشان کرد: غربیها با طراحی یک کلاهبرداری هستهای، تلاش کردند دست ایران را از تمامی اورانیوم 5/3 درصد غنی شده تهی کنند و در زمینه تحویل اورانیوم 20 درصد نیز با کارشکنی، ایران را با مشکل مواجه سازند، اقدامی که علاوهبر تضاد با مقررات بینالمللی از نظر انسانی نیز به سبب آنکه راکتور تحقیقاتی تهران به تولید رادیودارو برای بیماریهای صعبالعلاج میپردازد نیز اقدامی غیرانسانی است. اما ایران با پیشنهاد تبادل همزمان سوخت در داخل خاک ایران، این نقشه را نقش بر آب ساخت.
فیاضی در پایان مقاله خود آورده است: اگرچه نوع رویکرد دو جریان سیاسی در دیپلماسی هستهای، موجب چالشهایی در دو جریان سیاسی گردیده است که هر یک، دیگری را هدف نقد قرار میدهد، اما همه شواهد و قرائن بیانگر این واقعیت است که بهرغم تلاش غرب برای تشدید فشار علیه ایران، در سایه تدبیر رهبری و دیپلماسی اصولگرایانهای که در دولت احمدینژاد اعمال گردید و حمایت بیشائبه مردم، اکنون ناکارآمدی شیوه مبتنی بر نگرش تعامل با غرب از طریق اعطای امتیاز آشکار گردیده است و دستیابی به قله هستهای و دستاوردهای ارزشمند این فنآوری تنها در سایه دیپلماسی اصولگرایانه و مقاومت و پایمردی در برابر مطالبات غیرقانونی غرب و دفاع از حقوق مشروع ملت ایران میسر است و هرگز این چالش نباید به علایق سیاسی و جناحی آلوده گردد.